مهدی کاهانی مقدم/
از چند روز قبل که پرواز و گشتزنی نخستین گروه از زنبورهای مهاجم در محیط کوچک آپارتمان ما شــروع شده تا امروز هر کاری که به فکرمان رسیده برای رفع این تهدید به کار بستهایم البته برخی از آنها تا حدودی جواب داده و حالا تعداد بســیار کمتری زنبور را در فضای اتاقها شاهد هستیم؛ اما واقعیت این اســت که ترس گزیده شدن در بین اعضای خانواده نه تنها کم نشده که هر روز بیشتر و بیشتر میشود.
به خصوص آنکه هر روز مطلب جدیدی در اینترنت میخوانند و از خطرات نیش و زهر زنبور بیشتر وحشت زده میشوند. در این اتفاق البته همســایه طبقه پایین هم همچون ما درگیر بوده و یکی دو بار هم مأموران آتشنشــانی به خواسته او برای امدادرسانی و نجات ما از دست زنبورهای مهاجم به محل آمدهاند که اگر نمیآمدند، دلمان قرصتــر بود؛ چرا که هربار دو مأمور بیهیچ وسیله مؤثری و به نظر ما بیهیچ تبحر و تخصصی در این خصوص، فقط آمدند و آیه یأسی خواندند و رفتند.
دیگر نکته مشترک بین این دو گروه اعزامی، به همراه نداشتن هیچ تجهیزات و وسیله مؤثر در تشخیص منشأ و دفع خطر بود؛ اکیپ اول تنها یک قوطی اسپری معمولی حشرهکش و گروه دوم هم قوطی مایع ظرفشــویی پرشده با گازوئیل به همراه داشتند که البته هیچکدام هم از این ابزارها اســتفاده نکردند؛ درحالی که برای بررسی و شناسایی محل کلنی و کندوگذاری زنبورها) محیط تاریک و وســیع ســقف کاذب)، داشتن چراغقوه قوی و ابزار جســتوجوی محل مثل دوربین لولهای و چیزی شبیه دوربینهای آندوســکپی، از لوازم اولیه موردنیاز در این عملیات باید میبود.
پیشــنهاد جالب یکی از گروهها که باتجربهتر از دیگری نشان میدادند، این بود که خودمان باید با بستن داربست پشت دیوار حدوداً ۲۰ متری ســاختمان و سپس تخریب دیوار، نسبت به شناسایی محل کلنی و کندو اقدام کرده و سپس از آتشنشانی برای خارج کردن آن کمک بگیریم.
وقتی با توجه به هزینههای ســنگین داربست و تخریب، مشکلات مشاع بودن ساختمان و همچنین ضرورت جلب رضایت همسایگان برای نصب داربست داخل حیاط منزلشــان و مهمتر از آن زمانبر بودن این پروسه در کنار استمرار خطر زنبور گزیدگی بچهها در این مدت، دلیل استفاده نکردن از نردبانهای آتشنشانی را پرسیدیم، گفتند در کل مناطق مشهد تعداد اندکی نردبان وجود دارد که تنها برای آتشسوزی به کار گرفته میشود و به این قبیل مأموریتها اعزام نمیکنند.
به همین خاطر در حال حاضر از خیر کمک گرفتن از آتشنشانی گذشتیم و دست به دامان مشتی گچ و سیمان شدیم تا شاید با بستن تمامی منافذ و محلهای نفوذ زنبورها، کمی از این هجوم بکاهیم.
اما بعد اخبار منتشر شده در رسانهها درباره امدادرســانی آتشنشانی به حوادث مشابه را کنجکاوانه بررسی کردم و تازه فهمیدم که هیچ یک موقعیتی شبیه به ما نداشتهاند و تقریباً در تمامی موارد کلنی و کندو در دسترس و معرض دید بوده و امدادگران هیچ عملیات پیچیدهای را انجام ندادهاند و نکته دیگر اینکه همه ساله در اواخر تابستان و اوایل مهر، هجوم زنبورها به منازل مسکونی شدت میگیرد.
حالا فقط پاســخ یک پرســش مهم جلوه میکند که درست است ما برای نخســتین بار دچار این مشکل شدهایم اما دیگر شهروندان از سالها پیش آن را تجربه کردهاند و حتی در سال ۹۰ تقریباً به طور همزمان حدود ۱۰۰ منزل مسکونی در مشهد مورد هجوم زنبورها قرارگرفته و در این سالها چندین نفر نیز به خاطر عوارض ناشی از زنبور گزیدگی دچار مشکل جدی شده و یا جان خود را ازدست دادهاند؛ با این وجود چرا مدیریت شهری تاکنون به فکر تهیه تجهیزات لازم برای مقابله با شرایط اینچنینی نبوده است؟
نظر شما